
قصه باف: محمدرضا جوادییگانه، معاون اجتماعی سابق شهرداری تهران در گفتوگو با هم میهن با اشاره به اینکه مافیا یا نهادی در کودکان کار وجود ندارد، تاکید کرد: «پدیده کودککار ناشی از فقر است. کودک خیابان نداریم و خیابانخواب نیستند. این کودکان خانواده دارند و حتی کلمه استثمار را هم در مورد کودکان کار قبول ندارم، چون خانواده آنها فقیر است و آنها مجبورند کار کنند.کودکان حتی از مراکز فرار میکنند تا کار کرده و خرج خانواده خود را بدهند.»
او افزود: «من چیزی به نام مافیا که کودکان کار را ندیدهام مثلا کسانی آنها را جمعکرده و درصدی از دستمزدشان را بگیرد، حتما تیمهایی که این کودکان را به چهارراهها میرسانند، مافیا نیستند. نگاه مافیایی به مسائل اجتماعی، معمولا این مسائل را به سمتوسوی امنیتی سوق میدهد.
بهنظرم باید این مسئله را در چارچوب اجتماعی نگاه و بررسی کنیم. البته کودک نباید در هیچ شرایطی کار کند یا برای کار تشویق شود، اما باید بپذیریم که این پدیده ناشی از فقر وجود دارد.» معاون اجتماعی سابق شهرداری تهران با بیان اینکه باید کودککار از کودکان زبالهگر تفکیک شوند، گفت: «کودککار سرچهارراهها هستند ولی کودکان زبالهگرد تا چندی پیش عمدتا افغانستانی بودند.
کودکان زبالهگرد افغانستانی توسط برخی از گروهها وارد ایران میشوند که در این مورد میتوان از کلمه «مافیا» استفاده کرد. آنهایی که این کودکان را وارد ایران میکنند، گروههای مافیایی هستند. اما مشاهدات حاکی از آن است که براثر افزایش فقر، کودکان افغانستانی کمتر شده و این روزها کودکان، زنان و مردان ایرانی مجبور به زبالهگردی هستند.»
جوادییگانه در پاسخ به این سؤال که سن کودکان کار پایین آمده است؟ تاکید کرد: «حتما همینطور است. اعضای خانوادهای که دچار فقر است مجبور به کارند.من کودک خردسال هم دیدهام که سرچهارراه کار میکند، چون بخشی از درآمد آنها براساس جلب ترحم مردم است.»
او در پاسخ به این سؤال که اگر این کودکان 400 هزار تا یک میلیون تومان درآمد دارند، چرا از فقر آنها میگویید؟ گفت: «من از درآمد این کودکان اطلاعی ندارم، اما شکی نیست که این کودکان در خانوادههای فقیر زندگی میکنند. آنها بیشتر در مناطق جنوب شرق، غرب و حتی اطراف تهران زندگی فقیرانهای دارند.» جوادیی یگانه بیان کرد: «اگر قرار است درباره کودکان کار حرف بزنیم، نباید این پدیده را با بحران روبهرو کنیم. کودککار بحران نیست، نتیجه فقر است و بر اثر تکدیگری یا کار در شغلهای کاذب به این کودکان برچسب نزنیم.
نباید به موضوع کودکان کار کارتونی نگاه کنیم که براثر فقر به وجود آمده است. مسئلهای که ناشی از فقر است را به یک مسئله پیچیده سیاسی و امنیتی تبدیل نکنیم. متأسفانه بسیاری از مسائل اجتماعی با این روش به مسئله امنیتی و سیاسی تبدیل شدهاند. بهتر است به مسئله کودکان کار اینگونه نگاه و حال جامعه را بدتر از این نکنیم.»
خانوادههای کودکان کار حمایت نمیپذیرند
سیدحسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران هم پدیده کودککار را حاصل فقر دانسته و گفت: «مسئله کار کودکان در خیابان از سال 78 بهصورت جدی مطرح شده است. اما اکثر این کودکان برای تأمین معاش خانواده کار میکنند. ممکن است تعداد کمی از این کودکان که سرپرستی ندارند، برای داشتن امکانات حداقلی مانند سرپناه و غذا مورد سوءاستفاده قرار گیرند.اما بیشتر این کودکان با خانوادههای خود ارتباط دارند و برای تأمین معاش خانواده در خیابان یا کارگاهها کار میکنند.»
او با اشاره به اینکه حال اقتصاد ما اصلا خوب نیست، افزود: «خانواده کودکان کار اکثرا با مشکل مسکن روبهرو هستند و مشاغل درآمدزا یا مشاغل خرد ندارند. گزارشها حاکی از تورم بالا آن هم نقطهبهنقطه و بیش از 48 میلیون تومان است و خط فقر را برخی زیر 18 میلیون و برخی زیر 23 میلیون تومان اعلام کردهاند.
از این سو، پوشش چرخه حمایت اجتماعی در آبان 30 درصد افزایش یافته و در حال حاضر 550 هزار تومان برای یک نفر و برای خانواده 5 نفره یا بیشتر یک میلیون و هفتصد، هشتصدهزار تومان پرداخت میشود. سؤال این است که کجای ایران یک نفر میتواند با این مبالغ زندگی کند؟ چه تناسبی بین این پرداخت و افزایش نرخ تورم وجود دارد؟ پس طبیعی است که اگر خانواده کودکان کار شناسایی شده و قرار باشد تحت پوشش قرار گیرند، آنها سرباز میزنند.
چون نظام رفاه و تأمین اجتماعی ما، نظامی کارآمد و پاسخگو متناسب با نیاز افراد نیست. حداقل درآمد سه کودک یک خانواده در هفته بیشتر از مبلغی است که نظام حمایت اجتماعی در یک ماه به خانواده پرداخت میکند. در چنین شرایطی خانوادهها حاضرند کودکانشان شرایط سخت حضور در خیابان را تحمل کنند، اما از این درآمد دست نکشند. به همین دلیل شاهد حضور کودکان کار در خیابان هستیم.
اولین دیدگاه را شما ثبت کنید