قصه باف

Image Post
بهترین و بدترین روز مدرسه
هر روز نقاشی‌ها و قصه‌های کوتاهی به قلم کودکان برای قصه باف ارسال می‌شود. ما آن‌ها را با شما عزیزان به اشتراک می‌گذاریم. شما هم می‌توانید قصه‌های خود را برای ما ارسال کنید.

قصه باف: سحر 12 ساله_ بهترین خاطره‌ایی که از دوران دبستان به یاد دارم روز اول مدرسه بود که تازه قرار بود به کلاس اول دبستان برویم.

برایمان جشن شکوفه‌ها گرفته بودند و همه خوشحال بودند اما مثل خیلی از کلاس اولی‌ها من شروع کرده بودم به گریه کردن، هیچ چیز و هیچ کس نمی‌تونست منو ساکت کنه.

تا این که مادرم از مدرسه بیرون رفت و برایم یک دفتر نقاشی خرید.

وقتی برگشت آن‌قدرخوشحال شدم که بعد از اینهمه سال هنوز خاطره اوز اول مدرسه یادم هست و هنوز هم دفترنقاشی روز اول مدرسه را دارم.

بدترین خاطره دبستان

بدترین خاطره‌ایی که از دوران دبستان به یاد دارم، کلاس سوم ابتدایی بودم و معلم کلاس سوم ما به انشاء نوشتن و زنگ‌های انشاء بسیار اهمیت می‌داد.

من هم در آن زمان عاشق نوشتن انشاء بودم و همیشه یک نقاشی پایین انشایم که مربوط به موضوع انشاء می‌شد می‌کشیدم.

ولی هر جلسه که انشاء می‌خواندم تنها حرف معلممان این بود که انشاء تو رو کی نوشته؟ مامانت؟ نقاشیشو کی کشیده؟ مامانت؟

ولی من هرچقدر بهش می‌گفتم قبول نمی‌کرد و این موضوع برام خیلی ناراحت کننده بود و خیلی عصبانیم می‌کرد ولی هیچ کدام حرف همدیگر را باور نمی‌کردیم.

  1. دننن

لطفا شکیبا باشید...
خطا

لطفا دیدگاه خود را بنویسید